تحولات لبنان و فلسطین

۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۱
کد خبر: 502975

قدس آنلاین - دکتر حسن قاضی‌زاده هاشمی پزشکی شرافتمند، درستکار، مردم دوست و میهن دوست است که کلینیک‌ها و بیمارستان چشم پزشکی‌اش و نحوه اداره آن و شیوه کاملاً منصفانه و عادلانه رفتار با بیماران و رعایت بیمه و همه تسهیلات برای مداوای مراجعان حکایت از آن می‌کند، او چه فرد نازنین و وظیفه شناس و دلسوزی است.

من بارها نوشته‌ام دکتر هاشمی کمترین نیازی به پست وزارت ندارد، این دولت است که باید چراغ بردارد و حتی روز روشن به دنبال کسانی مانند دکتر هاشمی باشد که کابینه را از این حالت رکود و رخوت و بی‌حسی و بی‌تأثیری در اوضاع و احوال مردم به درآورند.

هاشمی اخیراً گفته است مهم‌ترین کاری که من کرده‌ام این است که به مردم دروغ نگفتم و در بیت‌المال و امانتی که به من سپرده‌اند خیانت نکردم. من در مورد حوزه سلامت که مأموریت اصلی من است به مردم هرگز دروغ نگفتم. به هر پرسشی پاسخ گفته‌ام. من فکر می‌کنم همه بدی‌ها در گنجه‌ای است که کلیدش دروغ است.

هاشمی می‌گوید، اگر بعضی از مراکز درمانی از قبول بیماران بیمه تأمین اجتماعی خودداری و دریافت هزینه درمان را تکلیف می‌کنند علتش این است که بیمه تأمین اجتماعی پول بیماستان‌ها را نمی‌دهد.

تأمین اجتماعی حق بیمه‌ای را که برای درمان از مردم می‌گیرد وارد چرخه خرید نمی‌کند و بدهی کلان به بیمارستان‌ها و بخش درمانی دارد و مراکز درمانی نمی‌توانند بیش از این، این بار را تحمل کنند.

او می‌گوید تأمین اجتماعی 5 هزار میلیارد تومان به بیمارستان‌ها بدهی دارد. بیمارستان‌ها با آن هزینه‌های سنگین یا باید کارشان را تعطیل کنند یا برای آن عده از بیمه شدگان تأمین اجتماعی که بیمارستان‌ها تاکنون نتوانسته‌اند مطالباتشان را از بیمه دریافت کنند، از خود بیمار هزینه درمان را دریافت کنند و بیمارستان‌ها خودشان دنباله مطالبه‌شان از تأمین اجتماعی بروند.

دکتر هاشمی صریح و رک سخن می‌گوید. در مازندران بیمارستان‌های دولتی از پذیرش بیماران تأمین اجتماعی خودداری کرده‌اند. رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران در نامه‌ای به استاندار این مسأله را مطرح کرده و افزوده تأمین اجتماعی به 6 بیمارستان دولتی این استان 235 میلیارد تومان بدهی دارد!

باور کنید دهان انسان از حیرت بازمی‌ماند که حتی بیمارستان‌های دولتی از پذیرش بیماران تأمین اجتماعی که در شمار افراد کم درآمد اجتماع‌اند خودداری می‌کنند، چه رسد به بیمارستان‌های خصوصی.

وزیر بهداشت می‌گوید دود اختلاف میان وزارت بهداشت و وزارت رفاه و تأمین اجتماعی به چشم مردم می‌رود. این پرسش را از وزیر رفاه و سخنگوی دولت بپرسید که باید پاسخگوی این وضعیت باشند.

در سال‌های دهه 1350 وزارت رفاه و بهزیستی از شکم وزارت بهداری آن زمان بیرون آمد و دکتر شیخ‌الاسلام زاده و دکتر اسد نیلی آرام کوشیدند این وزارتخانه را به صورت یک سازمان خدمت رسانی به بیماران و بیمه شدگان درآورند. سازمان خدمات درمانی از سازمان‌های تابعه وزارت رفاه و بهزیستی بود، ولی تأمین اجتماعی و بیمه‌های کارگری از نهادهای تابعه وزارت کار و خدمات اجتماعی  بودند که بعداً خدمات را تبدیل به امور کردند. مدتی وزارتخانه بهداری که امور ستادی و برنامه‌ریزی و واگذاری خدمات درمانی به بخش خصوصی را ترویج و اداره می‌کرد و وزیر آن دکتر منوچهر شاهقلی خود بیمارستان دار (مدیر و صاحب بیمارستان پارس) بود، راوی شیخ الاسلام زاده اورژانس تهران و سراسر کشور را راه‌اندازی کرده و کارهای درمانی در سراسر کشور را به راه انداخته بود. چندی بعد این دو وزارتخانه در هم ادغام شدند و وزارت بهداری و بهزیستی تشکیل شد. ادارات کل بهداری در استان‌ها به صورت سازمان منطقه‌ای درآمد. دانشکده‌های پزشکی با سازمان هر منطقه ادغام گردیدند و مدیرعامل هر سازمان منطقه‌ای در عین حال رئیس دانشگاه یا دانشکده پزشکی هر استان شد. سازمان خدمات درمانی گسترش یافت. اغلب پزشکان از کارانه برخوردار شدند و دفترچه بیمه خدمات درمانی را می‌پذیرفتند. تعدادی از بیمارستان‌های خصوصی بزرگ و خوشنام کشور همکاری با سازمان خدمات درمانی را با خشنودی پذیرفتند. اینکه دکتر شیخ الاسلام زاده خود پزشک و بیمارستان دار و تحصیلکرده آمریکا بود و حضور معاونان او دکتر اسدالله نیلی آرام و دکتر نقابت نقش مهمی در جلب پزشکان و نیز بیمارستان‌های بخش خصوصی به همکاری با بیمه خدمات درمانی داشت؛ سازمان تأمین اجتماعی که تحت نظر وزارت کار و امور اجتماعی بود تعدادی بیمارستان و درمانگاه و حتی درمانگاه دندانپزشکی در اختیار داشت. دکتر شیخ الاسلام زاده تمام بیمارستان‌های اختصاصی وزارتخانه‌ها را در وزارت بهداری و بهزیستی ادغام کرد؛ حتی بیمارستان‌ها و درمانگاه‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی از ید قدرت اشرف پهلوی در آمد و در اختیار وزارت بهداری و بهزیستی قرار گرفت. اکنون شخصیت قوی و نام پاک و میهن دوست و خوشنامی همچون دکتر هاشمی که خود صاحب و مدیر یکی از بزرگ‌ترین بیمارستان‌های چشم پزشکی کشور است که چندین کلینیک وابسته به آن است و روزانه صدها بیمار در کلینیک و اپتومتری‌ها و بیمارستان او مداوا می‌شوند ایجاب می‌کند، سر رشته تمام امور بهداشتی و درمانی به وزارتخانه او سپرده شود. سازمان تأمین اجتماعی به صورت یک نهاد وابسته به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی با حفظ استقلال کامل اداری و مالی او از وزارت کار و تعاون که وظایف آن امور دیگری است جدا گردد و وزارت کار برود وظایف اساسی خود یعنی اشتغال، رسیدگی به امور کار و کارگری و تعاون را اداره کند.

درمانگاه و داروخانه و بیمارستان بخش خصوصی مؤسسات خیریه و عام‌المنفعه و اوقافی نیستند و کسانی که آن‌ها را راه‌اندازی کرده‌اند باید متحمل هزینه‌های هنگفتی شوند و دخل و خرج کنند. چرا باید بدهی دولت به آن‌ها پرداخت نشود.

چقدر خوب است آقایان و خانم‌هایی که در این اوقات بحرانی و خطرناک باز هوس تشریف فرمایی به عربستان را دارند، کمی تاریخ بخوانند و به یاد آورند گاهی به علت خطرات متصوره از سوی عثمانی‌ها و اعراب ده‌ها سال ایرانیان به حج نمی‌رفتند و به جای آن به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می‌شتافتند. از دولتی که مفتیان مفتخور گستاخ آنان ایرانیان را مغ و مجوس خوانده و زن و فرزندان آنان را غنایم می‌نامند و حکم مهدور الدمی و مفسد فی الارض ایرانیان را می‌دهند بعید نیست باز فاجعه جرثقیل یا منا را راه‌اندازی کنند و موضوع لوث شود. چقدر خوب است مردم امسال همت کنند و به جای عزیمت به حج، پول حلال حج را برای تأسیس بیمارستان و درمانگاه و تأمین داروهای هموطنان اختصاص دهند.

وقتی وزیر بهداشت شریف و انسان دوست و مسؤولیت‌پذیر می‌گوید امتناع برخی بیمارستان‌ها و مراکز درمانی از پذیرش بیماران تأمین اجتماعی نه خلاف است نه غیرقانونی، معلوم است کارد به استخوانش رسیده است.

ترسم از آن است که او ناگهان حتی دولت یازدهم به پایان نرسیده قید خدمت در وزارت بهداشت را بزند و به کلینیک و بیمارستان خود که دلش در گرو آن است و خدمات پزشکی و جراحی را به هر پست و مقامی رجحان می‌نهد بازگردد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.